نزدیک سال نو
نزدیک سال نو هست و همه چی خیلی خیلی تند میگذره . مثل رشد زیبا و دلنشین شما . مثل روزهای خاطره انگیز شما دو هفته ای بود که مریض بودی ، چند روز و شب پشت سر هم تب کردی و روز پنجم تبت قطع شد و تمام تنت پر از دونه های ریز شد. فکر کردیم که شاید سرخک و سرخچه گرفته باشی اما پزشک بعد از معاینه شما بهمون گفتن که یه عفونت ویروسی ساده است. اما ظاهرا دونه ها تنت رو میخاروند و خیلی سخت بود برای شما از صبح تا شب تو بغل من بودید و بهونه گیری میکردی. متاسفانه بیشتر یکی دو قاشق غذا نمیخوردید. روزهای سختی بود ولی خدا رو شکر تموم شد و شما شدی پسرک شکموی خودم. تقویم شما رو چاپ کردم حتما عکسش رو میذارم. سرم به شما حسابی گرم شده . ...